مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام با صدور بياينهاي از تحريف حقايق پرونده هستهاي توسط مقامات دولتي به شدت انتقاد كرد.
در اين بيانيه آمده است: طي چند روز گذشته موج تازهاي از حملات بيمحابا و غير منصفانه مسئولان ارشد دولت نهم به سياستهاي هستهاي نظام در فاصله ميان سالهاي 82 تا 84 آغاز شده است. روال گذشته تاكنون اينگونه بوده كه رؤساي محترم جمهور در دور دوم رقابتهاي انتخاباتي خود، همواره انباني پر از دستاورد و موفقيت داشتهاند و كوشيدهاند فعاليتها، خدمات و دستاوردهاي خود را با افتخار در پيشگاه ملت ايران تشريح كنند. اكنون كه ظاهراً انبان خالي برخي از مسئولان اجرايي، آنها را واداشته است كه سياست فرافكني، تخريب گذشته و حمله به مسئولان پيشين را دنبال كنند؛ مركز تحقيقات استراتژيك نيز خود را ناچار ميبيند كه با هدف جلوگيري از تحريف تاريخ، حقايقي را به استحضار نخبگان و مردم بزرگوار ايران برساند:
1ـ جناب آقاي دكتر احمدينژاد طي سخنرانيهاي انتخاباتي خود در ده روز گذشته و از جمله نطق تلويزيوني دوشنبه 4/3/88 حداقل در سه نوبت به مذاكرات ايران و سه كشور اروپايي در مهرماه 1382 (معروف به بيانيه سعدآباد) حمله كرده و تا آن جا پيش رفتهاند كه آن بيانيه را «ننگين» خواندهاند. جناب ايشان همچنين ادعا كردهاند كه بيانيه سعدآباد، ملت ايران را در «ذلت» فرو برده و مدعي شدهاند كه آن بيانيه، در راستاي «سياستهاي استعماري» جهان غرب و با هدف «تمام كردن كار ملت ايران» تنظيم شده است. اين موضع متأسفانه در همين مدت از سوي تعدادي از مسئولان دولت نهم و رسانههاي حامي دولت نيز تكرار شده و اين فرضيه را تقويت كرده است كه تهاجم به دولتهاي گذشته با هدف انحراف افكار عمومي از شرايط نابسامان چهار سال اخير (مخصوصاً تورّم، بيكاري، واردات بيرويه به جاي توليد، قانون گريزي و سياستهاي ناپخته داخلي و خارجي) در صدر سياستهاي تبليغاتي آنان قرار دارد.
واقعيت اين است كه دقيقاً برخلاف ادعاي جناب آقاي دكتر احمدينژاد و حملات رسانهاي طرفداران ايشان؛ مذاكرات سعدآباد يكي از نشانههاي پرافتخار تدبير و تعقل در سياست خارجي جمهوري اسلامي است. در شرايطي كه به تعبير مقام معظم رهبري جبههاي گسترده در مقابل ايران شكل گرفته بود، مذاكرات سعدآباد نتيجهاي جز تثيبت حقوق هستهاي ايران و شكست و ناكامي آمريكا و رژيم صهيونيستي در پي نداشت و حضور بيسابقه وزراي خارجه سه كشور اروپايي در تهران و تمكين آنها در مقابل شروط اصلي جمهوري اسلامي نيز مطمئناً جز «عزت ملي»، هيچ معناي ديگري نميداد.
2 ـ مقام معظم رهبري در يازدهم آبان 1382 كمتر از دو هفته پس از مذاكرات سعدآباد طي سخناني در جمع كارگزاران نظام به صراحت از اين مذاكرات حمايت كرده و بيانيه سعدآباد را «درايت و تدبير» و يك «حركت درست سياسي» خواندند. ايشان در آن بيانات صراحتاً فرمودند: «كاري كه مسئولان كردند، كار درستي بود. با تدبير و بدون پذيرش تسليم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهاي كه از طرف آمريكاييها و صهيونيستها عليه جمهوري اسلامي طراحي شده بود، شكسته شود». حضرت آيتالله خامنهاي در بخش ديگري از سخنانشان تصريح كردند: «آن چه كه تاكنون مسئولان محترم، چه آقاي دكتر روحاني و چه آقاي رئيسجمهور و مسئولان ديگر كه حقيقتاً زحمت كشيدند؛ اين است كه با دقت و ملاحظه جوانب كار كردهاند و حواسشان جمع است كه كاري بر خلاف مباني و اصول انجام نگيرد». حضرت آيتالله خامنهاي مدظلّه در تاريخ 29/7/84 نيز در خطبههاي نماز جمعه تهران تاكيد كردند كه مذاكرات هستهاي از آغاز با «حكمت و مشورت» دنبال شده و تصميمات انجام گرفته همگي بر اساس فكر جمعي بوده و هيچ گاه يك تصميم فردي نبوده است. ايشان فرمودند: «كاري كه در كشور چه در چالش بينالملليِ مربوط به كار هستهاي، چه در خود كار هستهاي دارد انجام ميگيرد، كاري است كه با حكمت و مشورت دارد انجام ميگيرد؛ اين را ملت ايران بدانند. گاهي اظهار نگراني ميشود كه مبادا كارِ غيرمدبرانهاي انجام بگيرد؛ نبادا تصميمات فردي گرفته بشود؛ نه، قضيه اينجور نيست. كار با مشورت، با تدبير، از اول و در اين دو سال و اندي هم همينجور بوده است و با فكر جمعي انجام گرفته است و پيشرفت كردهايم».
رهبر معظم انقلاب در تاريخ 18/7/85 نيز طي سخناني در جمع مسئولان و كارگزاران نظام اسلامي، از روند هستهاي در دو سال نخست دفاع كرده و انجام آن را كاري «لازم» دانستند. ايشان فرمودند: «آنجايي كه لازم است با تندي، آنجايي كه لازم است با كندي، آنجايي كه لازم است يك قدم به عقب، دو قدم به جلو، خداي متعال هم كمك ميكند. در قضيه هستهاي هم همين كار شده و بعد از اين هم خواهد شد». حضرت آيتالله خامنهاي در بخش ديگري از همان سخنراني فرمودند: «آن حركت (مذاكرات دو سال نخست) حركت لازمي بود و انجام گرفت. امروز هم اين حركت، حركت درستي است». مقام معظم رهبري همچنين در زمستان 1384 در جمع اعضاي مجلس خبرگان دوره سوم نيز تصريح فرمودند كه تصميمات مربوط به پرونده هستهاي هيچگاه تصميمات فردي نبوده و همواره تصميمات جمعي مسئولان نظام بوده است. متاسفانه حملات بيمحاباي مسئولان ارشد دولت نهم به مذاكرات هستهاي دو سال نخست، به نحو تاسفآور و نگرانكنندهاي در نقطه مقابل اظهارات رهبر معظم انقلاب قرار دارد. از كساني كه مدعي اطاعت از نظرات رهبري نظام هستند، انتظار ميرود هيچگاه به خود اجازه ندهند روندي كه به صراحت از سوي رهبر انقلاب مورد حمايت قرار گرفته است را «ننگين» بخوانند. هر چند كه بسياري از مسايل پشت پرده در چهارسال اخير از جمله ماجراي سازمان حج و زيارت نشان داد كه بين مقام سخن و عمل فاصله زيادي وجود دارد.
3 ـ اين ادعا كه ايران با بيانيه سعدآباد تمام فعاليتهاي هستهاي خود را تعليق كرد، نادرست و خلاف واقع است. واقعيت اين است كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي و 35 كشور عضو شوراي حكام در قطعنامه شهريور 82 (حدود چهل روز قبل از مذاكرات سعدآباد) خواستار تعليق كامل و الزامي تمامي فعاليتهاي هستهاي ايران شدند. در آن مقطع؛ ايالات متحده آمريكا بر «توقف كامل و دائمي» فعاليتهاي هستهاي ايران تاكيد داشت و متاسفانه كار به جايي رسيده بود كه وزير خارجه روسيه و وزراي خارجه سه كشور اروپايي نيز با ارسال نامههايي رسمي به جمهوري اسلامي، رسماً خواستار «توقف كامل» فعاليتهاي هستهاي ايران شده بودند.
در آن شرايط خاص منطقهاي كه به گفته آقاي احمدينژاد، قدرتهاي جنگطلب پس از اشغال افغانستان و عراق به فكر حمله به ايران افتاده بودند؛ جمهوري اسلامي با مذاكرات سعدآباد صرفاً تزريق گاز به سانتريفيوژها را تعليق كرد. به عبارت ديگر پس از بيانيه سعدآباد، فعاليت قطعهسازي و مونتاژ سانتريفيوژها و همچنين فرايند ساخت تأسيسات UCFاصفهان ادامه يافت و جمهوري اسلامي در سايه اين مذاكرات توانست ساير تأسيسات هستهاي خود را تكميل كند. تعليقي كه مورد موافقت نظام قرار گرفت نيز تعليقي «داوطلبانه»، «موقت»، غيرالزامي و محدود بود و اظهارات مسئول وقت پرونده هستهاي در كنفرانس خبري مشترك با وزراي خارجه سه كشور اروپايي در آن زمان، گواهي بر اين امر است. دقيقاً برخلاف اظهارات مسئولان دولت نهم، آن كسي كه مواضع و نقطه نظرات خود را در جريان مذاكرات سعدآباد به طرف مقابل تحميل كرد، جمهوري اسلامي ايران بود و نه هيچ كس ديگر. معلوم نيست در شرايطي كه تمام رسانههاي معتبر بينالمللي و تمامي دوستان جمهوري اسلامي مذاكرات سعدآباد را پيروزي تهران دانستهاند و حتي سياستمداراني چون ولاديميرپوتين اين مذاكرات را نشانهاي از «نبوغ ايرانيان» ذكر كردهاند؛ هدف آقاي احمدينژاد از «ننگين» خواندن اين مذاكرات هوشمندانه چيست؟
4 ـ اين ادعا كه اتحاديه اروپا، شوراي امنيت، شوراي حكام يا آژانس بينالمللي انرژي اتمي از ايران خواستهاند تمام آزمايشگاهها و رشتههاي دانشگاهي مرتبط با فعاليتهاي هستهاي از جمله رشته فيزيك را تعطيل نمايند نيز يك ادعاي كاملاً نادرست و خلاف واقع است.
5 ـ جمهوري اسلامي ايران در فاصله ميان سالهاي 1382 تا 1384 حداقل طي سه نوبت، تعليق فعاليتهاي هستهاي خود را شكست تا هم «داوطلبانه» بودن تعليق را يادآوري كند و هم «محدود و موقت» بودن آن را اثبات نمايد. با آن كه برخي از آقايان مصرانه ميكوشند بگويند شكستن تعليق تنها در دولت نهم انجام شده؛ اما واقعيت اين است كه تهران هم در تابستان 1383، هم در پائيز 1383 و هم در تابستان 1384 طي سه نوبت مختلف رأساً اقدام به شكستن تعليق داوطلبانه خود كرد. نكته مهم آن است كه در سايه تلاشها و تجربيات ديپلماتهاي كهنهكار نظام؛ اين فرآيند شكستن تعليق به قدري هنرمندانه و زيركانه اجرا شد كه هيچ هزينهاي را به جمهوري اسلامي تحميل نكرد؛ يعني نه پروندهاي به شوراي امنيت ارجاع شد، نه تحريمي عليه ايران تصويب گشت و نه هزينه سياسي و اقتصادياي بر گرده ملت ايران گذاشته شد.
6 ـ سياست هستهاي جناب آقاي دكتر احمدينژاد اين بوده است كه قطعنامههاي شوراي امنيت را «كاغذ پاره» بخواند و از كشورهاي قدرتمند بخواهد آن قدر قطعنامه صادر كنند تا «قطعنامهدان آنها پاره شود»! خوب است جناب ايشان توضيح دهند كه اين سياست تاكنون چه دستاوردي براي ملت ايران داشته است؟ با اين حال مزيد اطلاع جناب آقاي رئيس جمهور و ملت شريف ايران به استحضار ميرساند كه سياستهاي هستهاي نظام طي سالهاي 82 تا 84 نه تنها مانع ارجاع پرونده به شوراي امنيت شد بلكه باعث گشت پرونده هستهاي ايران در آذر 83 از دستور كار دائمي شوراي حكام آژانس نيز خارج گردد. مطمئناً كساني كه گزارش دوپهلو و منفي محمد البرادعي را «بزرگترين پيروزي صد سال اخير» خواندهاند مايل نيستند آن پيروزي واقعي كه هيچ شباهتي به پيروزيهاي تخيلي ندارد به گوش ملت ايران برسد. با اين حال نخبگان و صاحبان فكر از ياد نخواهند برد كه آن سياست هوشمندانه باعث شد تا آژانس بينالمللي انرژي اتمي در قطعنامه سال 83 خود و اتحاديه اروپا نيز در بيانيههاي خود رسماً اذعان نمايند كه فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي صلحآميز است و ايران از حق برخورداري از انرژي هستهاي برخوردار است. در پناه همان سياست بود كه اكثر ابهامات و سؤالات آژانس منجمله در زمينه آلودگي سطح بالا حل و فصل شد و كميته MNA در اسفند سال 1383 اذعان كرد ايران به جرگه كشورهاي داراي فناوري چرخه سوخت پيوسته است.
7 ـ عليرغم آن كه برخي ميخواهند خود را قهرمان ملي فناوري هستهاي معرفي كنند و تلاش بيوقفهي دانشمندان كشور و دولتهاي گذشته تحت هدايتها و تدابير مقام معظم رهبري را يكسره به جيب خود و حساب شخصي خود واريز نمايند؛ بايستي تأكيد كرد كه قهرمان واقعي صنعت هستهاي ايران، دانشمندان گمنام و فداكاري هستند كه طي 25 سال گذشته از جان و دل مايه گذاشتهاند. باعث تاسف است كه برخي از حقايق تاريخي، طي چهار سال اخير به صورت عامدانه انكار شدهاند. واقعيت اين است كه فعاليتهاي مربوط به فنآوري هستهاي ايران در دهه 1360 و در دولت جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي كليد خورده و هر يك از دولتهاي هشت ساله آقايان هاشمي رفسنجاني و سيد محمد خاتمي نقش عمده و غيرقابل انكاري را در مسير تكميل اين فناوري مهم ايفا كردهاند. براساس تمام اين تلاشها، جمهوري اسلامي ايران در سال 1381 (يعني سه سال قبل از دولت جناب آقاي احمدينژاد) به فناوري غنيسازي دست پيدا كرد و چرخه سوخت ايران نيز در سال 1383 تكميل گرديد. مجمتع UCF اصفهان حداقل يك سال قبل از دولت نهم به بهرهبرداري رسيد و تاسيسات عظيم نطنز نيز سه سال قبل از ورود جناب آقاي احمدينژاد به قدرت كليد خورد. البته دولت نهم نيز در توسعه فعاليتهاي هستهاي و شروع مرحله صنعتي غنيسازي تلاشهاي قابل تقديري داشته است كه اين روند بايستي در دولتهاي آينده نيز ادامه پيدا كند تا جمهوري اسلامي ايران نهايتاً به يك كشور توليدكننده سوخت نيروگاههاي هستهاي تبديل شود.
8 ـ تأكيد رئيس جمهور محترم بر «عزت» ملت ايران البته موضوعي ارزشمند و قابل تقدير است. با اين حال نكته و سؤال اصلي اين است كه چه اقدامات يا سياستهايي باعث افزايش عزت ايران و چه سياستها يا اقداماتي نيز خداي ناكرده باعث ذلت مردم ايران خواهد شد؟
بايد يك بار براي هميشه به اين سؤال پاسخ داده شود كه حضور همزمان و بيسابقه وزراي خارجه سه كشور اروپايي در تهران در جريان مذاكرات سعدآباد و شكست سياستهاي آمريكا و صهيونيستها باعث عزت ايران شد يا آزاد كردن عجولانه ملوانهاي متجاوز انگليسي، بدرقه شكوهمند آنها و خروج آنان از كشور همانند مهمانان رسمي آن هم كمتر از 24 ساعت پس از اولتيماتوم تونيبلر؟ بايد به اين سؤال پاسخ داده شود كه جلوگيري از ارسال پرونده هستهاي به شوراي امنيت باعث عزت ايران شد يا فشارهاي جهاني در سايه سخنرانيهاي آتشين و موضعگيريهاي غيرضرور تا جايي كه ايران به ناحق به عنوان كشور تهديدكننده صلح و امنيت جهاني مطرح شد؟ به راستي آيا حضور جناب آقاي احمدينژاد در كنار تابلوي «خليج عربي» باعث عزت ملي ايرانيان شده است يا سياستهاي هوشمندانه و مذاكرات مقتدرانه نظام در سالهاي 82 تا 84؟ به راستي نامههاي بدون پاسخ و سفرهاي بدون پاسخ جناب آقاي احمدينژاد عزت ملي ايران را افزايش داده است يا مذاكرات قدرتمندانه تهران با كشورهاي غربي و شرقي و به شكست كشاندن طرح آمريكا در بازنگري N.P.T در سال 1384؟ و...
9 ـ منطق مديريت سياسي حكم ميكند كه مسايل حوزه امنيت ملي و منافع ملي كشور در رقابتهاي جناحي مورد بهرهبرداري قرار نگيرد؛ چه رسد به آن كه فردي (در هر مقام) بخواهد با تحريف حقايق و طرح غيركارشناسانه مسايل مرتبط با امنيت و منافع ملي كشور، اهداف انتخاباتي را پيگيري كند. بايستي توجه داشت كه هياهو، جنگ رواني و تخريب گذشته هيچ حاصلي جز ايجاد بدبيني و شادماني دشمنان نظام در پي نخواهد داشت.
10 ـ انتظار ميرود كه جناب آقاي رئيسجمهور؛ طي روزهاي آينده به جاي هرگونه فرافكني، تخريب و حمله به دولتهاي گذشته درصدد پاسخگويي به سؤالات مردم و نخبگان پيرامون وقايع دوران مديريت خود برآيند و به جاي طرح مطالب نادرست در زمينه تعطيلي درس فيزيك؛ توضيحاتي درباره انبوه تخلفاتي كه از سوي مراجع رسمي نظير مجلس شوراي اسلامي، ديوان محاسبات و سازمان بازرسي كل كشور اعلام شده است، ارايه كنند. اي كاش رئيس جمهور محترم در اين ايام به انبوه مشكلات اقتصادي نظير تورم كمرشكن، سيل نقدينگي، ميلياردها دلار پول گم شده، ميلياردها مترمكعب گاز گم شده (طبق گزارش ديوان محاسبات)، واردات غيرقانوني فرآورده، مقاومت در مقابل اجراي قانون و احياي شوراهاي قانوني، انحلال سازمان مديريت و صدها سؤال و ابهام ديگر ميپرداختند.
در اين بيانيه آمده است: طي چند روز گذشته موج تازهاي از حملات بيمحابا و غير منصفانه مسئولان ارشد دولت نهم به سياستهاي هستهاي نظام در فاصله ميان سالهاي 82 تا 84 آغاز شده است. روال گذشته تاكنون اينگونه بوده كه رؤساي محترم جمهور در دور دوم رقابتهاي انتخاباتي خود، همواره انباني پر از دستاورد و موفقيت داشتهاند و كوشيدهاند فعاليتها، خدمات و دستاوردهاي خود را با افتخار در پيشگاه ملت ايران تشريح كنند. اكنون كه ظاهراً انبان خالي برخي از مسئولان اجرايي، آنها را واداشته است كه سياست فرافكني، تخريب گذشته و حمله به مسئولان پيشين را دنبال كنند؛ مركز تحقيقات استراتژيك نيز خود را ناچار ميبيند كه با هدف جلوگيري از تحريف تاريخ، حقايقي را به استحضار نخبگان و مردم بزرگوار ايران برساند:
1ـ جناب آقاي دكتر احمدينژاد طي سخنرانيهاي انتخاباتي خود در ده روز گذشته و از جمله نطق تلويزيوني دوشنبه 4/3/88 حداقل در سه نوبت به مذاكرات ايران و سه كشور اروپايي در مهرماه 1382 (معروف به بيانيه سعدآباد) حمله كرده و تا آن جا پيش رفتهاند كه آن بيانيه را «ننگين» خواندهاند. جناب ايشان همچنين ادعا كردهاند كه بيانيه سعدآباد، ملت ايران را در «ذلت» فرو برده و مدعي شدهاند كه آن بيانيه، در راستاي «سياستهاي استعماري» جهان غرب و با هدف «تمام كردن كار ملت ايران» تنظيم شده است. اين موضع متأسفانه در همين مدت از سوي تعدادي از مسئولان دولت نهم و رسانههاي حامي دولت نيز تكرار شده و اين فرضيه را تقويت كرده است كه تهاجم به دولتهاي گذشته با هدف انحراف افكار عمومي از شرايط نابسامان چهار سال اخير (مخصوصاً تورّم، بيكاري، واردات بيرويه به جاي توليد، قانون گريزي و سياستهاي ناپخته داخلي و خارجي) در صدر سياستهاي تبليغاتي آنان قرار دارد.
واقعيت اين است كه دقيقاً برخلاف ادعاي جناب آقاي دكتر احمدينژاد و حملات رسانهاي طرفداران ايشان؛ مذاكرات سعدآباد يكي از نشانههاي پرافتخار تدبير و تعقل در سياست خارجي جمهوري اسلامي است. در شرايطي كه به تعبير مقام معظم رهبري جبههاي گسترده در مقابل ايران شكل گرفته بود، مذاكرات سعدآباد نتيجهاي جز تثيبت حقوق هستهاي ايران و شكست و ناكامي آمريكا و رژيم صهيونيستي در پي نداشت و حضور بيسابقه وزراي خارجه سه كشور اروپايي در تهران و تمكين آنها در مقابل شروط اصلي جمهوري اسلامي نيز مطمئناً جز «عزت ملي»، هيچ معناي ديگري نميداد.
2 ـ مقام معظم رهبري در يازدهم آبان 1382 كمتر از دو هفته پس از مذاكرات سعدآباد طي سخناني در جمع كارگزاران نظام به صراحت از اين مذاكرات حمايت كرده و بيانيه سعدآباد را «درايت و تدبير» و يك «حركت درست سياسي» خواندند. ايشان در آن بيانات صراحتاً فرمودند: «كاري كه مسئولان كردند، كار درستي بود. با تدبير و بدون پذيرش تسليم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهاي كه از طرف آمريكاييها و صهيونيستها عليه جمهوري اسلامي طراحي شده بود، شكسته شود». حضرت آيتالله خامنهاي در بخش ديگري از سخنانشان تصريح كردند: «آن چه كه تاكنون مسئولان محترم، چه آقاي دكتر روحاني و چه آقاي رئيسجمهور و مسئولان ديگر كه حقيقتاً زحمت كشيدند؛ اين است كه با دقت و ملاحظه جوانب كار كردهاند و حواسشان جمع است كه كاري بر خلاف مباني و اصول انجام نگيرد». حضرت آيتالله خامنهاي مدظلّه در تاريخ 29/7/84 نيز در خطبههاي نماز جمعه تهران تاكيد كردند كه مذاكرات هستهاي از آغاز با «حكمت و مشورت» دنبال شده و تصميمات انجام گرفته همگي بر اساس فكر جمعي بوده و هيچ گاه يك تصميم فردي نبوده است. ايشان فرمودند: «كاري كه در كشور چه در چالش بينالملليِ مربوط به كار هستهاي، چه در خود كار هستهاي دارد انجام ميگيرد، كاري است كه با حكمت و مشورت دارد انجام ميگيرد؛ اين را ملت ايران بدانند. گاهي اظهار نگراني ميشود كه مبادا كارِ غيرمدبرانهاي انجام بگيرد؛ نبادا تصميمات فردي گرفته بشود؛ نه، قضيه اينجور نيست. كار با مشورت، با تدبير، از اول و در اين دو سال و اندي هم همينجور بوده است و با فكر جمعي انجام گرفته است و پيشرفت كردهايم».
رهبر معظم انقلاب در تاريخ 18/7/85 نيز طي سخناني در جمع مسئولان و كارگزاران نظام اسلامي، از روند هستهاي در دو سال نخست دفاع كرده و انجام آن را كاري «لازم» دانستند. ايشان فرمودند: «آنجايي كه لازم است با تندي، آنجايي كه لازم است با كندي، آنجايي كه لازم است يك قدم به عقب، دو قدم به جلو، خداي متعال هم كمك ميكند. در قضيه هستهاي هم همين كار شده و بعد از اين هم خواهد شد». حضرت آيتالله خامنهاي در بخش ديگري از همان سخنراني فرمودند: «آن حركت (مذاكرات دو سال نخست) حركت لازمي بود و انجام گرفت. امروز هم اين حركت، حركت درستي است». مقام معظم رهبري همچنين در زمستان 1384 در جمع اعضاي مجلس خبرگان دوره سوم نيز تصريح فرمودند كه تصميمات مربوط به پرونده هستهاي هيچگاه تصميمات فردي نبوده و همواره تصميمات جمعي مسئولان نظام بوده است. متاسفانه حملات بيمحاباي مسئولان ارشد دولت نهم به مذاكرات هستهاي دو سال نخست، به نحو تاسفآور و نگرانكنندهاي در نقطه مقابل اظهارات رهبر معظم انقلاب قرار دارد. از كساني كه مدعي اطاعت از نظرات رهبري نظام هستند، انتظار ميرود هيچگاه به خود اجازه ندهند روندي كه به صراحت از سوي رهبر انقلاب مورد حمايت قرار گرفته است را «ننگين» بخوانند. هر چند كه بسياري از مسايل پشت پرده در چهارسال اخير از جمله ماجراي سازمان حج و زيارت نشان داد كه بين مقام سخن و عمل فاصله زيادي وجود دارد.
3 ـ اين ادعا كه ايران با بيانيه سعدآباد تمام فعاليتهاي هستهاي خود را تعليق كرد، نادرست و خلاف واقع است. واقعيت اين است كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي و 35 كشور عضو شوراي حكام در قطعنامه شهريور 82 (حدود چهل روز قبل از مذاكرات سعدآباد) خواستار تعليق كامل و الزامي تمامي فعاليتهاي هستهاي ايران شدند. در آن مقطع؛ ايالات متحده آمريكا بر «توقف كامل و دائمي» فعاليتهاي هستهاي ايران تاكيد داشت و متاسفانه كار به جايي رسيده بود كه وزير خارجه روسيه و وزراي خارجه سه كشور اروپايي نيز با ارسال نامههايي رسمي به جمهوري اسلامي، رسماً خواستار «توقف كامل» فعاليتهاي هستهاي ايران شده بودند.
در آن شرايط خاص منطقهاي كه به گفته آقاي احمدينژاد، قدرتهاي جنگطلب پس از اشغال افغانستان و عراق به فكر حمله به ايران افتاده بودند؛ جمهوري اسلامي با مذاكرات سعدآباد صرفاً تزريق گاز به سانتريفيوژها را تعليق كرد. به عبارت ديگر پس از بيانيه سعدآباد، فعاليت قطعهسازي و مونتاژ سانتريفيوژها و همچنين فرايند ساخت تأسيسات UCFاصفهان ادامه يافت و جمهوري اسلامي در سايه اين مذاكرات توانست ساير تأسيسات هستهاي خود را تكميل كند. تعليقي كه مورد موافقت نظام قرار گرفت نيز تعليقي «داوطلبانه»، «موقت»، غيرالزامي و محدود بود و اظهارات مسئول وقت پرونده هستهاي در كنفرانس خبري مشترك با وزراي خارجه سه كشور اروپايي در آن زمان، گواهي بر اين امر است. دقيقاً برخلاف اظهارات مسئولان دولت نهم، آن كسي كه مواضع و نقطه نظرات خود را در جريان مذاكرات سعدآباد به طرف مقابل تحميل كرد، جمهوري اسلامي ايران بود و نه هيچ كس ديگر. معلوم نيست در شرايطي كه تمام رسانههاي معتبر بينالمللي و تمامي دوستان جمهوري اسلامي مذاكرات سعدآباد را پيروزي تهران دانستهاند و حتي سياستمداراني چون ولاديميرپوتين اين مذاكرات را نشانهاي از «نبوغ ايرانيان» ذكر كردهاند؛ هدف آقاي احمدينژاد از «ننگين» خواندن اين مذاكرات هوشمندانه چيست؟
4 ـ اين ادعا كه اتحاديه اروپا، شوراي امنيت، شوراي حكام يا آژانس بينالمللي انرژي اتمي از ايران خواستهاند تمام آزمايشگاهها و رشتههاي دانشگاهي مرتبط با فعاليتهاي هستهاي از جمله رشته فيزيك را تعطيل نمايند نيز يك ادعاي كاملاً نادرست و خلاف واقع است.
5 ـ جمهوري اسلامي ايران در فاصله ميان سالهاي 1382 تا 1384 حداقل طي سه نوبت، تعليق فعاليتهاي هستهاي خود را شكست تا هم «داوطلبانه» بودن تعليق را يادآوري كند و هم «محدود و موقت» بودن آن را اثبات نمايد. با آن كه برخي از آقايان مصرانه ميكوشند بگويند شكستن تعليق تنها در دولت نهم انجام شده؛ اما واقعيت اين است كه تهران هم در تابستان 1383، هم در پائيز 1383 و هم در تابستان 1384 طي سه نوبت مختلف رأساً اقدام به شكستن تعليق داوطلبانه خود كرد. نكته مهم آن است كه در سايه تلاشها و تجربيات ديپلماتهاي كهنهكار نظام؛ اين فرآيند شكستن تعليق به قدري هنرمندانه و زيركانه اجرا شد كه هيچ هزينهاي را به جمهوري اسلامي تحميل نكرد؛ يعني نه پروندهاي به شوراي امنيت ارجاع شد، نه تحريمي عليه ايران تصويب گشت و نه هزينه سياسي و اقتصادياي بر گرده ملت ايران گذاشته شد.
6 ـ سياست هستهاي جناب آقاي دكتر احمدينژاد اين بوده است كه قطعنامههاي شوراي امنيت را «كاغذ پاره» بخواند و از كشورهاي قدرتمند بخواهد آن قدر قطعنامه صادر كنند تا «قطعنامهدان آنها پاره شود»! خوب است جناب ايشان توضيح دهند كه اين سياست تاكنون چه دستاوردي براي ملت ايران داشته است؟ با اين حال مزيد اطلاع جناب آقاي رئيس جمهور و ملت شريف ايران به استحضار ميرساند كه سياستهاي هستهاي نظام طي سالهاي 82 تا 84 نه تنها مانع ارجاع پرونده به شوراي امنيت شد بلكه باعث گشت پرونده هستهاي ايران در آذر 83 از دستور كار دائمي شوراي حكام آژانس نيز خارج گردد. مطمئناً كساني كه گزارش دوپهلو و منفي محمد البرادعي را «بزرگترين پيروزي صد سال اخير» خواندهاند مايل نيستند آن پيروزي واقعي كه هيچ شباهتي به پيروزيهاي تخيلي ندارد به گوش ملت ايران برسد. با اين حال نخبگان و صاحبان فكر از ياد نخواهند برد كه آن سياست هوشمندانه باعث شد تا آژانس بينالمللي انرژي اتمي در قطعنامه سال 83 خود و اتحاديه اروپا نيز در بيانيههاي خود رسماً اذعان نمايند كه فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي صلحآميز است و ايران از حق برخورداري از انرژي هستهاي برخوردار است. در پناه همان سياست بود كه اكثر ابهامات و سؤالات آژانس منجمله در زمينه آلودگي سطح بالا حل و فصل شد و كميته MNA در اسفند سال 1383 اذعان كرد ايران به جرگه كشورهاي داراي فناوري چرخه سوخت پيوسته است.
7 ـ عليرغم آن كه برخي ميخواهند خود را قهرمان ملي فناوري هستهاي معرفي كنند و تلاش بيوقفهي دانشمندان كشور و دولتهاي گذشته تحت هدايتها و تدابير مقام معظم رهبري را يكسره به جيب خود و حساب شخصي خود واريز نمايند؛ بايستي تأكيد كرد كه قهرمان واقعي صنعت هستهاي ايران، دانشمندان گمنام و فداكاري هستند كه طي 25 سال گذشته از جان و دل مايه گذاشتهاند. باعث تاسف است كه برخي از حقايق تاريخي، طي چهار سال اخير به صورت عامدانه انكار شدهاند. واقعيت اين است كه فعاليتهاي مربوط به فنآوري هستهاي ايران در دهه 1360 و در دولت جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي كليد خورده و هر يك از دولتهاي هشت ساله آقايان هاشمي رفسنجاني و سيد محمد خاتمي نقش عمده و غيرقابل انكاري را در مسير تكميل اين فناوري مهم ايفا كردهاند. براساس تمام اين تلاشها، جمهوري اسلامي ايران در سال 1381 (يعني سه سال قبل از دولت جناب آقاي احمدينژاد) به فناوري غنيسازي دست پيدا كرد و چرخه سوخت ايران نيز در سال 1383 تكميل گرديد. مجمتع UCF اصفهان حداقل يك سال قبل از دولت نهم به بهرهبرداري رسيد و تاسيسات عظيم نطنز نيز سه سال قبل از ورود جناب آقاي احمدينژاد به قدرت كليد خورد. البته دولت نهم نيز در توسعه فعاليتهاي هستهاي و شروع مرحله صنعتي غنيسازي تلاشهاي قابل تقديري داشته است كه اين روند بايستي در دولتهاي آينده نيز ادامه پيدا كند تا جمهوري اسلامي ايران نهايتاً به يك كشور توليدكننده سوخت نيروگاههاي هستهاي تبديل شود.
8 ـ تأكيد رئيس جمهور محترم بر «عزت» ملت ايران البته موضوعي ارزشمند و قابل تقدير است. با اين حال نكته و سؤال اصلي اين است كه چه اقدامات يا سياستهايي باعث افزايش عزت ايران و چه سياستها يا اقداماتي نيز خداي ناكرده باعث ذلت مردم ايران خواهد شد؟
بايد يك بار براي هميشه به اين سؤال پاسخ داده شود كه حضور همزمان و بيسابقه وزراي خارجه سه كشور اروپايي در تهران در جريان مذاكرات سعدآباد و شكست سياستهاي آمريكا و صهيونيستها باعث عزت ايران شد يا آزاد كردن عجولانه ملوانهاي متجاوز انگليسي، بدرقه شكوهمند آنها و خروج آنان از كشور همانند مهمانان رسمي آن هم كمتر از 24 ساعت پس از اولتيماتوم تونيبلر؟ بايد به اين سؤال پاسخ داده شود كه جلوگيري از ارسال پرونده هستهاي به شوراي امنيت باعث عزت ايران شد يا فشارهاي جهاني در سايه سخنرانيهاي آتشين و موضعگيريهاي غيرضرور تا جايي كه ايران به ناحق به عنوان كشور تهديدكننده صلح و امنيت جهاني مطرح شد؟ به راستي آيا حضور جناب آقاي احمدينژاد در كنار تابلوي «خليج عربي» باعث عزت ملي ايرانيان شده است يا سياستهاي هوشمندانه و مذاكرات مقتدرانه نظام در سالهاي 82 تا 84؟ به راستي نامههاي بدون پاسخ و سفرهاي بدون پاسخ جناب آقاي احمدينژاد عزت ملي ايران را افزايش داده است يا مذاكرات قدرتمندانه تهران با كشورهاي غربي و شرقي و به شكست كشاندن طرح آمريكا در بازنگري N.P.T در سال 1384؟ و...
9 ـ منطق مديريت سياسي حكم ميكند كه مسايل حوزه امنيت ملي و منافع ملي كشور در رقابتهاي جناحي مورد بهرهبرداري قرار نگيرد؛ چه رسد به آن كه فردي (در هر مقام) بخواهد با تحريف حقايق و طرح غيركارشناسانه مسايل مرتبط با امنيت و منافع ملي كشور، اهداف انتخاباتي را پيگيري كند. بايستي توجه داشت كه هياهو، جنگ رواني و تخريب گذشته هيچ حاصلي جز ايجاد بدبيني و شادماني دشمنان نظام در پي نخواهد داشت.
10 ـ انتظار ميرود كه جناب آقاي رئيسجمهور؛ طي روزهاي آينده به جاي هرگونه فرافكني، تخريب و حمله به دولتهاي گذشته درصدد پاسخگويي به سؤالات مردم و نخبگان پيرامون وقايع دوران مديريت خود برآيند و به جاي طرح مطالب نادرست در زمينه تعطيلي درس فيزيك؛ توضيحاتي درباره انبوه تخلفاتي كه از سوي مراجع رسمي نظير مجلس شوراي اسلامي، ديوان محاسبات و سازمان بازرسي كل كشور اعلام شده است، ارايه كنند. اي كاش رئيس جمهور محترم در اين ايام به انبوه مشكلات اقتصادي نظير تورم كمرشكن، سيل نقدينگي، ميلياردها دلار پول گم شده، ميلياردها مترمكعب گاز گم شده (طبق گزارش ديوان محاسبات)، واردات غيرقانوني فرآورده، مقاومت در مقابل اجراي قانون و احياي شوراهاي قانوني، انحلال سازمان مديريت و صدها سؤال و ابهام ديگر ميپرداختند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفا نظر خودرا برای ما بنویسید با تشکر از بازدید شما
حتی می توانید با ارسال sms و برقراری تماس نیز نظر بدهید
tel:00989143146859