روز سهشنبه نهم تيرماه، خبرگزاري فارس نوشت: مازيار بهاري خبرنگار روزنامه نيوزويك در ايران به ارتباط با بيگانگان و بسياري مطالب ديگر اعتراف كرده است
.پيش از اين نيز در پي اعتراضهاي گسترده برخي به نتايج انتخابات رياست جمهوري در ايران، برخي از بازداشتشدگان در تلويزيون دولتي جمهوري اسلامي ظاهر شدند و اعترافاتي بيان كردند.
فرج سركوهي نويسنده ايراني مقيم آلمان، عضو كانون نويسندگان ايران و سردبير نشريه معتبر ادبي آدينه كه در پي توقيف اين نشريه، سالها پيش بازداشت شده و در زندان از او اعترافاتي گرفته شده است، در گفتوگو با راديو فردا به مرور اين موضوع ميپردازد.
راديو فردا: آقاي سركوهي، چه مراحلي طي شد تا منجر به اعترافات شما در زندان شد؟
فرج سركوهي: در آن زمان هنوز اين اعترافات تا حد امروز رسوا نشده بود. من فكر ميكنم اولين كسي بودم كه از داخل ايران يك گزارش و نامه نوشتم و منتشر شد و گفتم كه اعترافاتم تحت فشار و شكنجه رواني و جسمي بوده است. پس از آن بسياري از بازداشتشدگان هم به اين نكته اشاره كردند و اين [شكل اعترافگيري] بياعتبار شد.
در آن موقع من در يكي از مقرهاي مخفي وزارت اطلاعات كه در آن زمان آقاي فلاحيان وزيرش بود و آقاي سعيد امامي هم معاونش، زنداني بودم. طبيعي بود كه اينها مرا تحت شكنجههاي جسمي و رواني زيادي قرار دادند.
مهمترين شكنجه جسمي شلاق زدن به كف پا بود. اما شكنجههاي رواني هم به اين شكل بود كه اغلب مدتي قبل از بازداشت انسان را تعقيب كرده بودند و جزييات زندگي فرد مورد نظر را ضبط ميكنند.
حتي در اتاق خواب بنده شنود كار گذاشته بودند. طبيعتاً در آن فضا بازجو به شكل خدايي است كه همه چيز را در مورد تو ميداند و شما كسي هستيد كه حتي چشمانتان هم بسته است و صورت او را هم نميبينيد.
تحت اين شكنجههاي جسمي و رواني مرا وادار كردند كه يك مصاحبه تلويزيوني انجام دهم. اگر چه اين مصاحبه هرگز پخش نشد. من شايد، تنها كسي هستم كه مدعي هستم اين كار انجام شده است. در آن مصاحبه بايد ميگفتم كه من عامل سفارتخانههاي انگليس و فرانسه و عامل موساد اسرائيل و عامل سازمان جاسوسي امريكا هستم .
الان اسم برخي از اين سازمانهاي جاسوسي را كه قرار بود مدعي همكاري با آنها باشم از ياد بردهام. در واقع بايد ميگفتم من يك جاسوس بينالمللي هزارجانبه هستم و فعاليتهاي مجله آدينه و كانون نويسندگان و اصولاً طرح شعار آزادي بيان چيزي است كه غرب به ما القا كرده و اعتراف كنيم كه آنها ميخواهند ارزشهاي اسلامي را منتفي كنند و به اصطلاح با تهاجم فرهنگي به ايران نظام را براندازند.
در حقيقت به شما ميگفتند كه دقيقاً چه بگوييد؟
بله دقيقاً اين طور بود. در بازجويي واقعي وقتي كسي را بازداشت ميكنند او را شكنجه ميدهند تا از او اطلاعات بگيرند. اما هدف از اين شكل بازجويي، كسب اطلاعات نيست. بلكه هدف اخذ اعترافات تحميلي تلويزيوني است.
اينها يكسري اطلاعات واقعي از زندگي فرد در دست دارند. زندگي واقعي سياسي و اجتماعي و فرهنگي فرد را به خوبي ميشناسند و بر اساس سبك رئاليسم جادويي ماركز ميآيند عناصري را از واقعيت ميگيرند با عناصري كه خودشان ميخواهند تلفيق ميكنند.
در واقع اطلاعات غلطي را كه خودشان ميخواهند و پيام مورد نظرشان را بر اطلاعات واقعي فرد تلفيق ميكنند و يك داستان تازه درست ميكنند و بعد وادارتان ميكنند كه آن را دهها بار بنويسيد تا به اصطلاح درونيتان شود و بتوانيد آن را بيان كنيد.
فرض كنيد شما يكبار به خارج از كشور سفر كردهايد. من براي سخنراني و داستانخواني زياد به خارج از ايران سفر ميكردم. اين واقعيت را ميگيرند و ميگويند كه بايد بنويسي در همان تاريخ فلان سازمان جاسوسي با من تماس گرفته بود و علت خروج من هم همين بود و به اين شكل يك داستان تازه سر هم ميكنند.
آيا فكر ميكنيد اين اعترافات تأثيري بر مخاطب ميگذارد؟
گروهي هستند كه ميگويند هر چه در اين اعترافات گفته ميشود تحميلي است. اينها منطقشان را به كار ميگيرند. طبيعتاً نميشود يك شخصي را دستگير كرد و مثلاً در طول يك شب يا يك هفته و يا حتي يك ماه همه عقايدش را تغيير داد.
اين امر اصلاً حتي در دنياي بيرون از زندان هم غير ممكن است. عدهاي از همان زمان اعترافات سالهاي ۶۰ كه با اعترافات رهبران حزب توده آغاز شد گفتند كه مشخص است كه اين اعترافات تحميلي است. چرا كه اين اعترافات اصولا منطقي نداشت و با واقعيت هماهنگ نبود.
نميشود كه كسي ۵۰ سال كمونيست بوده و يكشبه مسلمان شود. اما توجه كنيد كه هدف آنها، اين نيست كه مردم را قانع كنند. خودشان هم ميدانند كه عده زيادي اين حرفها را باور نميكنند. رژيم جمهوري اسلامي، رژيم اگاهي است و بسيار سنجيده عمل ميكند.
اينها از كسب اين اعترافات چند هدف را دنبال ميكنند. نخست آنكه اخذ اين اعترافات باعث ترساندن فرد ميشود. وقتي يك نفر را ميگيرند و شكنجه ميكنند و او اعتراف ميكند به هر حال وقتي كه آزاد ميشود يك فرد خنثي شده است. دوستانش مثل سابق با او مراوده ندارند و با اين كار، توانستهاند كاري كنند كه آن شخص نتواند فعاليت سياسي و يا فرهنگي گستردهاي داشته باشد. بنابراين با كسب اين اعترافات يك مخالف فعال به يك عامل خنثي تبديل شده است.
از سوي ديگر اين اعترافات يك پيام براي ديگران است. ديگراني كه شاهد اين اعترافات هستند و ميدانند كه اين اعترافات زير شكنجه گرفته شده است با خودشان فكر ميكنند كه اگر ما هم به فعاليتمان ادامه بدهيم به همين سرنوشت دچار ميشويم.
به اعتقاد من پخش اعترافات، نمايش علني و قانوني شكنجه است. يعني وقتي كسي اعتراف ميكند مفهومش اين است كه شكنجه شده است. پس در واقع شكنجه يا نتيجه شكنجه از تلويزيون نمايش داده ميشود و اين امر طبيعتاً فعالان سياسي و اجتماعي و منتقدان را ميترساند.
از سوي ديگر رژيم جمهوري اسلامي هواداران بسياري دارد. همين آدمهايي كه براي آقاي احمدينژاد به خيابانها ميآيند، اين اعترافات را باور ميكنند. براي رژيم مهم است كه طرفداران خودش را قانع كند.
اين اعترافات براي عدهاي كه فكر ميكنند دروغ است، توليد نميشود. رژيم خودش هم ميداند كه عدهاي اين حرفها را باور نميكنند و به آنها هم اهميت نميدهد. با آنها با روش ديگري مقابله ميكند
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفا نظر خودرا برای ما بنویسید با تشکر از بازدید شما
حتی می توانید با ارسال sms و برقراری تماس نیز نظر بدهید
tel:00989143146859