۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

ريشه يابي نقش پشت پرده مصباح يزدي در حوادث اخير و خذف هاشمي رفسنجاني و ساير فقها

لطفا نظرات خود را برای ما بنویسید حتی میتوانید با ما در ار ارتباط باشید09143146859

اين تحليل و مطلب مهم به دليل اهميت موضوع عينا از persia2009.wordpress.com نقل ميشود .


كساني كه اين روزها شاهد مناظره احمدي نژاد با مير حسين موسوي بوده اند چيزي را مشاهده كرده اند كه شگفتي هر كسي را بر مي انگيزاند. احمدي نژاد بي باكانه و بر خلاف قانون، هاشمي رفسنجاني رياست مجلس خبرگان رهبري، امام جمعه موقت تهران و رئيس تشخيص مصلحت و نيز ناطق نوري رئيس بررسي مفاسد از جانب رهبري را غارتگران بيت المال خواند بي آنكه بيمي از عواقب كار خود داشته باشد! در اين ميان برخي مردمان ساده انديش ايران نيز كه هنوز فكر مي كنند هاشمي مرد قدرتمند سال هاي پيش است به استقبال سخنان احمدي نژاد رفته وي را قهرماني مي خوانند كه هاشمي را به مبارزه مي طلبد. اما به راستي در جمهوري اسلامي چه خبر است؟ پشت پرده اين ماجراي شگفت آور كه مشروعيت كل نظام جمهوري اسلامي را به خطر انداخته چه گروه يا كساني بوده، چه هدفي را دنبال مي كنند؟ آيا آن طور كه بسياري مي پندارند اين ماجراها و زير سوال رفتن حاكميت سي ساله انقلاب توسط احمدي نژاد را صرفا بايد در حد يك كنش محدود انتخابات رياست جمهوري ديد و يا اينكه قضيه به پروژه اي بسيار فراتر بر مي گردد؟ اين نوشتار بر آن است كه ثابت كند هدف احمدي نژاد و حاميان قدرتمندش چيزي فراتر از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري است و به عبارت ديگر هدف ايشان تغيير نظام جمهوري اسلامي به حكومت عدل اسلامي است كه در آن حتي اين جمهوريت نيم بند نيز وجود نداشته باشد!

ادعاي كلان نوشتار حاضر: در زمان حيات آيت اله خميني، آيت اله مصباح يزدي روحاني اي بود كه به خاطر سوابقش چندان مورد اعتماد آيت اله خميني نبود اما با درگذشت وي، با حمايت آيت اله خامنه اي، مصباح يزدي به تدريج قوي و قوي تر شد تا امروز كه هدف ديرينه خود در نفي جمهوريت را نزديك مي بيند. نخستين بار در نيمه نخست دهه هفتاد، مجله شما – ارگان حزب موتلفه اسلامي- پيشنهاد تغيير جمهوري اسلامي به حكومت عدل اسلامي را مطرح كرد اما به واقع كسي كه نظريه پرداز اين نظريه بود نه موتلفه بازار كه آيت اله مصباح يزدي بود. براي درك عميق تر موضوع، بايد ابتدا دو قرائت عمده پر هوادار نظريه ولايت فقيه در ميان هوادران اين نظريه را معرفي كرد
:

1)
بر مبناي نظريه نخست كه متعلق به آيت اله جوادي آملي و حاميان وي است ولايت فقيه در واقع ولايت فقها است. اگر ولايت فقيه را آنگونه كه وي تبيين مي كند بپذيريم آنگاه علاوه بر شخص خاص رهبري در اين زمان، آيت اله خامنه اي، ديگر فقها نيز هر يك به فراخور شان و جايگاه خود سهمي در اين نوع حكومت خواهند داشت
.

2)
نظريه دوم، نظريه اي متعلق به آيت اله مصباح يزدي است. بر مبناي اين نظريه، ولايت فقيه، ولايت شخص خاصي است كه در واقع به زعم ايشان نايب امام زمان بوده، فرامين وي بر تمام مراجع و… ارجحيت دارد
.
پس از اين مقدمات بايد وضعيت گذشته و فعلي را تبيين كنيم: مصباح يزدي كه با حمايت شخص رهبري آيت اله خامنه اي توانسته است شاگردان و هواداران بسياري را به گرد خود جمع كند از اوايل دهه هفتاد در پي اجرايي كردن نظريه خود بوده است. در نظريه نخست تا حدي براي جمهوريت -هر چند نيم بند- جايي وجود دارد اما در نظريه مصباح، جمهوريت در بهترين حالت خود يك تزيين و آرايش به شمار مي رود. جناح راست حاكميت با رهبري فكري مصباح و رهبري سياسي موتلفه در سال 76 مي رفت تا روياي مصباح را جامعه عمل بپوشاند كه با شوك انتخاب خاتمي و حمايت هاشمي رفسنجاني، اين پروژه براي سالها دچار وقفه شد. به تدريج و با انتخاب احمدي نژاد، حاميان مصباح كوشيده اند با رياست اجرايي احمدي نژاد پروژه خويش را پي گيرند با اين تفاوت كه در طول اين سالهاي وقفه، صف بندي هاي جمهوري اسلامي دچار تغييرات اساسي شده است. هاشمي كه خود را به نوعي همتراز رهبر مي ديد از همان دهه هفتاد حساب خود را از اين پروژه جدا كرده بود و از اين نظر همواره مورد كينه باند مصباح قرار داشت اما بخشي از محافظه كاران از قبيل ناطق نوري، حسن روحاني و.. نيز به تدريج و با تجربه ساليان و ديدن خطرات آن براي كشور از اين پروژه جدا شده اند
.

در اينجاست كه با پيروزي احمدي نژاد دو صف بندي بزرگ در جمهوري اسلامي ايجاد شد. يك سوي صف بندي، اتحادي نصف و نيمه از حاميان نظريه جوادي آملي با رهبري فكري وي و برخي مراجع تقليد، هاشمي رفسنجاني به عنوان رهبر تكنوكراتها و تا حدي رهبري سياسي و نيز اصلاح طلبان تشكيل شد
.

در سوي ديگرميدان، آيت اله خامنه اي به عنوان رهبر سياسي، مصباح يزدي رهبر فكري، سپاه به عنوان بازوي نظامي و احمدي نژاد به عنوان رهبر اجرايي قرار داشتند. اين گروه كه با حذف اصلاح طلبان اعتماد به نفس فراواني يافته بودند كوشيدند در قالب پروژه پاليزدار و با افشاي سوابق فساد هاشمي و ديگر حاميان محافظه كار آن، اين بخش از حاكميت را نيز از حكومت حذف كنند. اين پروژه براي خود جنبشهايي مثل جنبش عدالت خواه و… نيز تاسيس كرد تا نبرد قدرت را حركتي مردمي نشان دهد اما پاليزدار كه عضوي از ستاد احمدي نژاد بود اما حاضر به معامله بر سر دزدي نبود به جاي اجراي پروژه رسواسازي هاشمي و هوادارنش كوشيد كليه جريانهاي فاسد را بر ملا سازد. او در اين افشاسازي به شعارهاي خوش رنگ و آب احمدي نژاد نيز دل بسته بود اما به خاطر افشاي فساد باندهاي هر دو گروه، پروژه حذف هاشمي در آن مقطع تعطيل و پاليزدار عضو سابق ستاد احمدي نژاد به زندان فرستاده شد. در ادامه ماجرا، جريان مصباح با حمايت احمدي نژاد وارد انتخابات رياست جمهوري دهم شد تا پروژه ناتمام را كامل كند كه ناگهان با اقبال مردم به خاتمي روبرو شد. اين گروه كه از اقبال خاتمي و عدم توانايي مير حسين در جذب راي بالا مطمئن بودند كوشيدند با ترفندهايي، خاتمي را مجبور به كناره گيري كنند اما با افزايش محبوبيت موسوي، جريان مصباح متوجه شد كه توان پيروزي در انتخابات را ندارد و در صورت تقلب وسيع نيز خود به خود مشروعيت حاكميت به زير سوال مي رود و بنابراين تصميم گرفت در پروژه اي زيركانه، با زدن هاشمي و ناطق به دو هدف برسد
:

اين جريان كوشيده است از يك طرف با متهم كردن هاشمي توسط احمدي نژاد بر محبوبيت احمدي نژاد بيفزايد و از سوي ديگر با متهم كردن او مي كوشد پروژه ناكام مانده به دست پاليزدار را تكميل كند. اگر رهبري جمهوري اسلامي از حضور كساني مثل موسوي نيز ممانعت مي كرد پروژه ايشان بدون حضور مردم و لذا با مشروعيت زدايي از حكومت به انجام مي رسيد اما آنان براي حفظ ظاهر به حضور مردم احتياج داشتند. از آنجا كه احتمال پيروزي موسوي ايشان را مجبور مي كرد كه براي پي گيري اهداف خود به تقلب وسيعي روي آورند كه قابل پنهان كردن نبود ايشان كه از سو ظن مردم به هاشمي آگاه بودند كوشيدند با اتهام به هاشمي هم او را ناموجه تر از پيش ساخته در موقع مناسب از حاكميت خارج كنند و هم بر راي احمدي نژاد افزوده، تا نياز كمتري به تقلب باشد و با درصد كمتري تقلب به پيروي برسند
.

اما در اين ميان نكته مهمي كه مغفول مي ماند آنست كه با متهم كردن هاشمي و به ويژه ناطق نوري، مشروعيت جمهوري اسلامي به شدت مورد ترديد قرار مي گيرد كه البته اتحاد مربع براي آن نيز فكر ي اساسي كرده است. اينان پس از انتخاب احمدي نژاد، گروه هاشمي را حذف كرده به مردم اعلام خواهند كرد كه آيت اله خامنه اي از مدتها پيش به دنبال حذف اين غارتگران بوده كه در نهايت با كمك احمدي نژاد موفق شده است و بدين طريق، احمدي نژاد نيز به قهرمان ملي تبديل مي شود
.

اما چرا آقاي خامنه اي بايد به دنبال حذف هاشمي، ناطق و.. باشد؟ آيا اين حذف به دليل فساد ايشان است؟ جواب به اين پرسش منفي است چرا كه در طيف هوادار احمدي نژاد نيز گروه كثيري افراد فاسد وجود دارند. كساني چون آيت اله محمد يزدي كه غارتگري شان اگر از هاشمي وامثالهم بيشتر نباشد كمتر نيست. بنابراين بايد براي حذف ايشان توسط آقاي خامنه اي به دنبال دلايل ديگر ي بود. دليل و به عبارتي علت اصلي را از يك سو بايد در همان نگاه نظريه نخست -نظريه جوادي آملي- به نظريه ولايت فقيه و از سوي ديگر ادعاي همترازي امثال هاشمي دانست
.

هاشمي رفسنجاني با توجه به سوابق و شخصيتش حاضر نيست كل اقتدار خود را به آقاي خامنه اي واگذار كند. نظريه جوادي آملي نيز حامي وي است اما كساني چون آيت اله يزدي بر خلاف هاشمي حاضرند در ازاي دريافت پاداش، خود را به تمامي در اختيار آقاي خامنه اي قرار دهند و بدين علت هاشمي و ديگر مخالفان نظريه مصباح بايد از صحنه حاكميت حذف شوند
.

چند شاهد بر مدعا: در وجود نظريه مصباح كه در كتابهاي وي و هوادارانش نوشته شده شكي وجود ندارد. در اينكه نظريه رقيبي نيز توسط جوادي آملي نگاشته شده نيز شكي نيست. پس در اين مقدمات نمي توان ترديد كرد اما آيا احتمال اجرايي شدن اين نظريه در اين انتخابات، صرفا از ذهن يك داستان نويس نشات گرفته و يا اينكه شواهدي بر آن وجود دارد؟


شاهد نخست آنكه، احمدي نژاد با نام بردن از هاشمي و ناطق مشروعيت نظام را به كلي به چالش كشيد و اين موضوع نمي تواند بدون اجازه آقاي خامنه اي باشد. در اين جا سوال اين است كه آقاي خامنه اي براي چه هدفي بايد چنين مجوزي به احمدي نژاد بدهد؟ تبعات عمل احمدي نژاد براي مشروعيت جمهوري اسلامي آنقدر خطرناك است كه صرف يك انتخابات رياست جمهوري نمي تواند آن را جبران كند. از سوي ديگر مافياي رهبري تلاش خواهد كرد پس از حذف هاشمي و حاميانش با اين ادعا كه رهبري از ابتدا با اين باند فساد مخاف بوده، مشروعيت خود را در اذهان حاميانش دوباره بازسازي كند.

شاهد ديگر ماجرا نحوه برخورد احمدي نژاد با مراجع تقليد است. در بيشتر سالهاي پس از انقلاب، دولتها كم و بيش كوشيده اند نظرات مراجع را لحاظ كنند اما دولت احمدي نژاد كمترين بهاي لازم را به مراجع تقليد داده است بي آنكه از اين شيوه خود بيمي داشته باشد. آيا دليل عدم نگراني دولت احمدي نژاد از مراجع تقليد حمايت شديد آقاي خامنه اي از احمدي نژاد نيست؟ در نظريه مصباح طبيعتا جاي چنداني براي مراجع تقليد نيست چرا كه آنها رقيب ولايت خواهند بود. در اين راستا به ياد بياوريم حملات نوري زاد- فيلمساز حامي احمدي نژاد- به آيت اله مكارم شيرازي كه بدون ترس از عواقب كار خود به راحتي يكي از پرنفوذترين مراجع تقليد را مورد حملات پياپي قرار داد. نوري زاد هيچ گاه به خاطر حمله به مكارم شيرازي محاكمه نشد چرا كه او مورد تاييد رهبر و در راستاي پروژه يادشده مامور حمله به مكارم پرنفوذ بود. در همين راستا به ياد بياوريم سخنان مكارم شيرازي پس از ديدار با آيت اله صافي كه در برابر نوري زاد اعلام كرد كه آروزي نابود كردن مرجعيت را به گور مي بريد. يادمانن نرود مكارم شيرازي اين پاسخ را به اصلاح طلبان يا لائيكها نداد بلكه به نوري زاد حامي احمدي نژاد و ولايت فقيه داد
.

*
به اين شواهد اضافه كنيد
…….

خلاصه مطلب آنكه شواهد نشان مي دهند پيروزي احمدي نژاد در انتخاب دهم، تنها يك پيروزي انتخاباتي نباشد بلكه هدف اصلي و استراتژيك آن، نابودي جمهوريت نيم بند جهوري اسلامي و ايجاد حكومت عدل اسلامي – فاشيسم اسلامي – است. آگاه سازي مردم از اين پروژه قطعا يكي از راه هاي از بين بردن اين پروژه خطرناك است. شايد ادعاي اين نوشتار با وجود همه شواهد نادرست باشد اما اين پروژه آن قدر براي كيان اين كشور خطرناك است كه احتمال آن نيز بايد مورد بررسي دقيق و افشاگري گسترده قرار گيرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا نظر خودرا برای ما بنویسید با تشکر از بازدید شما
حتی می توانید با ارسال sms و برقراری تماس نیز نظر بدهید
tel:00989143146859