ميزان نيوز : مهندس عبدالعلي بازرگان،مفسر به نام قرآن و نهج البلاغه، ديروز در نامه اي سر گشاده به رهبر جمهوري اسلامي به مقايسه رفتار آيت الله خامنه اي با رفتار امام اول شيعيان پرداخت
.
نامه فرزند شادروان مهندس مهدي بازرگان بدين شرح است
:جناب آقاي سيد علي خامنه اي، نميدانم با چه زبان و از كدامين ظلم و جنايتى با شما سخن بگويم كه مشفقان و دلسوختگان ملت نگفته باشند؟ در نظام متمركز و مطلقه اي كه همه راهها منتهي به رأي و تصميم شخصي شما گشته، نامههاي ناصحانه متعددي در ارتباط با تقلب انتخاباتي وسركوب خونين معترضين به جنابعالي نوشته شده كه هيچكدام هم پاسخي دريافت نكردهاند. بنده نيز اميدي ندارم اين نوشته از كانالهاي كنترل شده ارتباطي بيت بگذرد و به رؤيت شما برسد، با اين حال بنا به وظيفه ملي و ديني خود نكاتي را يادآور ميشوم.
در نظام ولايت مطلقه فقيه، شما و تئوريسينهاي اين تِز مدعي هستيد مشروعيت خود را نه از آراء اكثريت مردم، بلكه ازپيوند به ولايت اهل بيت مطهر پيامبرمكرم اسلام ميگيريد. سرسلسله ولايت و عرفان در مكتب تشيع اميرالمومنين علي(ع) است كه ديدگاه سياسي خود و معيارهاي مطلوب حكومتي را در "عهدنامهاي" كه به "منشور حكومت اسلامي" شهرت يافته، تدوين كرده است. عهدنامهاي كه براي اداره سرزمين بزرگ مصر به "مالك اشتر" سپرده تا درماموريت خطير خود به عدالت رفتار كند. بنابراين بر آن شدم عملكرد شما در وقايع خونبار اخير را در عرضه به اين منشور، كه تبلور عصاره تجربيات حكومتي نخستين امام مكتب تشيع است، مورد ارزيابي و مقايسه قرار دهم. گرچه اين نكات را بهتر از من ميدانيد، اما خواستم به مصداق:"فذكرفان الذكري تنفع المومنين"، هرچند خوشايند شما و چاپلوسان نباشد، هم يادآوري كرده باشم، و هم به كساني كه ولايت شما را از سنخ همان ولايت ميدانند تفاوت زمين تا آسمان را به توفيق حق نشان دهم.
الف – بدبيني ملت به رهبري
جناب آقاي خامنهاي، ميليون ها ايراني آزاده، به حق يا باطل، شما را در حوادث اخير به خاطر حمايت بي دريغتان از رئيس جمهور و تقلب آشكارانتخاباتي همكاران او، عامل اصلي تشنجات و كشتارها ميدانند وسياستهاي يك طرفه و استبدادي شما را محكوم و عدالت و صلاحيت رهبريتان را انكارمي كنند. جنابعالي مسلماً چنين قضاوتي را بر نميتابيد، اما مدعي پيروي از كسي هستيد كه (در همان عهدنامه) فرمود:
اگر ملت برتو گمان ستمگري بَرَد( حكم ترا ظالمانه بشمارد)، عذر خويش را با شفافيت تمام براي آنها بيان كن و بدگماني مردم را با دلائل روشن از خود دور ساز. مسلماً در اين (تمكين به حقوق و حاكميت مردم) رياضتي است كه بايد بر خود دهي، و رفاقتي است با مردم، و رسيدني است به آرمانت كه بايد برپاداشتن مردم در راه حق باشد (بند ۱۳۰ عهدنامه).
اما شما جز تأييد شتابزده صحّت انتخابات پيش از زمان قانوني آن و مردود شمردن ادعاي مخالفين بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هيچ دليل و منطقي جز پافشاري بر درستي و "شيريني"! آن ارائه نداديد، بلكه نيروهاي سركوب تحت فرمانتان را از "تلخي" عواقب كشتار منع نكرديد. در حالي كه بايد به جاي تهديد و توبيخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهي ازملت، آنها را آموزش و رشد ميداديد.
با وجود بسته شدن خبرگذاريها و همه امكانات و ابزار رسانهاي ِ قابل كنترل، براي بي خبر نگه داشتن تودههاي مردم از سركوب سازمان يافته حاكميت، به نظر نميرسد براي شما محدوديتي براي آگاهي ازعوارض اين قلع و قمع باشد. آيا هرگز گزارش و عكسي ازشهدا و مجروحين وقايع اخير را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آيا ميدانيد نزد خدا و خلقش، به عنوان تصميم گيرنده اصلي و مسئول مستقيم آنها پاسخگوي در دنيا و آخرت هستيد؟ از دو حال خارج نيست؛ يا مي دانيد، يا نمي دانيد. اين سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه كرد. آيا به ياد نميآوريد!؟
اختلاف ميان مقام رهبري و ملت، امري بسيار طبيعي و عادي در ساير كشورهاست، در نظام ولايت فقيه، همواره اين مردم هستند كه صغير و مهجور و محتاج سرپرستي هستند و حق هميشه با رهبري است و نظر او "فصل الخطاب" و "حكم حكومتي"اش حذف كننده هرحركت فكري است. اما در همان "عهدنامه"، در تنازع احتمالي رهبر با ملت (مشابه چنين حوادثي)، تصريح شده است طرفين موظفند به كتاب و سنت (قانون) مراجعه نمايند ورهبري هيچ حق ويژه اي بر ديگران ندارد (بندهاي ۶۳ تا ۶۵).
جناب آقاي خامنهاي، اينك متاسفانه ميان شما و بخش عظيمي از ملت اختلاف و فاصلهاي عميق افتاده است كه در صورت لجاجت و بياعتنائي به حقوق مردم، ميرود خداي ناكرده به جنگي داخلي و برادركشي منتهي شود آثار چنين فتنهاي كه تا ابد بر پيشاني عاملان آن باقي مي ماند، نام نيكوئي از شما باقي نميگذارد.
توجه تان را به تصوير زشتى ازاين اوضاع در فرازي ديگر ازعهدنامه جلب ميكنم:
اگر ملت بر رهبري چيره گردد (نظام مديريت گسسته شود) يا رهبري به ملت ستم كند، در اين هنگام اختلاف كلمه پديد ميآيد و نشانههاي زورگوئي قدرت آشكار ميگردد، فريب كاريهاي ديني زياد ميشود ، عمل به سنتهاي نيكو متروك مي ماند، هر كس به دلخواه عمل ميكند، احكام معطل ميماند، دردها و بيماريهاي(جسمي و روحي) مردم افزون ميشود، هيچ كس از پايمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بيمي به دل راه ندهد (بيتفاوتي مردم). در اين هنگام نيكان بهخواري و بدكاران به عزّت ميرسند(خطبه ۱۶۰).
ب- انتقاد به رهبري
جناب آقاي خامنهاي، علي(ع) كه شما سالي را به ياد او نامگذاري كرديد، در همان آغاز خلافت، صريحاً مردم را به حقگوئي (انتقاد) از خود و نظردهي (مشورت) دعوت و تأكيد كرد: "من بالاتر از اين نيستم كه اشتباه نكنم، مگر آنكه خدا كفايتم كند" (خطبه ۲۱۶) و در متن عهدنامه معروف خود به مالك هشدار داد:
بايد نزديكترين وزيرانت از نظرقرب مقام كسي باشد كه بيشترين حرف تلخ حق را به تو ميزند و آنگاه كه عملي از تو سر ميزند كه خدا از اوليائش ناخوش دارد، كمترين ياري را به تو ميرساند، ... همكارانت را به جد بياموز تا تو را ستايش و بيجهت تجليل نكنند. (بند ۳۳)
شما اگر در حوادث اخير به جاي دستگيري گسترده رهبران گروه هاي سياسي و صاحب نظران دلسوزملك و ملت، از بيم واهي بهره برداري از نيروي خشم ملت، و اعتمادتان به تحليلهاي اطرافيانتان، طبق فراز زير با آنان گفتگو و رايزني ميكرديد، آيا به صلاح خودتان و ملك و ملت مظلوم نبود؟
تا آنجا كه ميتواني با دانايان و حكيمان (كارشناسان) در تثبيت آنچه امور كشور را به اصلاح و مردم را به پا مي دارد مذاكره كن. (بند ۴۰)
رهبران فكري و سياسي مردم كه جاي خود دارد، شما طبق اين عهدنامه وظيفه داريد بخشي از اوقات هفته را به شنيدن نظريات كساني كه به شما انتقاد دارند، اختصاص دهيد:
بايد قسمتي از اوقات خويش را به كساني كه مطالباتي ازخودت دارند اختصاص دهي و در مجلسي عمومي كه نهايت تواضع را به خاطر خدا انجام مي دهي، بدون حضورنيروهاي نظامي، حراستي (امنيتي) و پليس، شخصاً حضوريابي تا گويندگان (شاكيان) بدون لكنت زبان با تو سخن بگويند، كه من از رسول خدا، نه يكبار، كه به كرات شنيدم كه ميفرمود: هرگز نظامي را كه حق ِ ضعيف بدون لكنت زبان از قوي ستانده نميشود، نمي توان نظام مقدس (پاك و مبراي از عيب) شمرد... ( بندهاي ۱۰۹ تا ۱۱۱)
جناب آقاي خامنهاي، هواداران شما با كدام معيار، حكومتي را كه مطالبه امانت درآراء انتخابات را با ضرب و شتم و ابزار قتاله پاسخ ميدهند، نظام مقدس!! ميشمارند؟ شما وقتي كارهاي بزرگ را به اشخاص كوچك ميسپاريد، براي حفظ موقعيت خود از هيچ اقدامي فروگذاري نميكنند. به راستي منطق شما درحمايت مستمر از آقاي احمدي نژاد، كه مملكت را با عملكردش در آستانه نابودي قرار داده، جز نزديكي به افكار خودتان، آنچنان كه در نماز جمعه گفتيد، چيست؟ نمازي كه فرصت استثائي خدائي بود تا جامعه را با قبول تقلب وقضاوت منصفانه خودتان به آرامش بياوريد. اما در "عهد نامه علي" آنگاه كه ضوابط گزينش كارگزاران را: داشتن تجربه، حياء، خانواده صالح، سابقه در اسلام پيشگام (نه متحجر)، اخلاق كريمانه، بي طمعي مالي، عاقبت انديشي و ... تبيين ميكند به گونه ديگري توصيه شده است:
كارگزارانت را پس ازآزمايش به كار بگمار، نه با تمايل شخصي و رأي فردي. كه اين شيوه ظلم است و خيانت (به ملت). (بند ۷۲)
ج- سركوب مخالفين
كشتارهاي فجيعي كه در برخورد با دانشجويان و يا در تظاهرات مسالمت آميزخياباني در حوادث اخيرتوسط نيروهاي تحت فرمان مستقيم وغير مستقيم شما رخ داده است، تماماً حكايت از عزم راسخ آن مقام در قلع و قمع مخالفيني ميكند كه جز تجديد انتخابات ِمهندسي شده درخواست ديگري ندارند. گويا فدا شدن هزاران نفر براي به كرسي نشاندن تصميم رهبري و ناديده گرفتن ميليونها درخواست منطقي اهميتي در نظام ولائي شما ندارد!؟
اگر از خاطر نبرده باشيد،۵۶ سال قبل در بيدادگاه نظامي شاه، وقتي مرحوم طالقاني و ساير سران نهضت آزادي محاكمه ميشدند، مهندس بازرگان پس از دريافت محكوميت ده ساله خود خطاب به تيمسار"قره باقي" رئيس دادگاه گفت:
ما آخرين گروهي هستيم كه با زبان قانون وبه شيوه مسالمت آميز با شما سخن ميگوئيم. با محكوم كردن ما ملت خاموش نمي شود بلكه با زبان ديگري با شما سخن خواهد گفت.
ده سال بعد حركتهاي چريكي درجنگلهاي "سياهكل" و عمليات مسلحانه شهري جايگزين مبارزات مسالمت آميزپارلماني شده بود. تشكيلات شما استثنا نيست و قوانين الهي شيخ و شاه نميشناسد.
شما اين سختسري و قاطعيت را به نفع نظام ولائي ميدانيد، اما در فراز ديگري از منشور حكومتي على (ع) نظر ديگري عنوان شده است:
ترا هشدار ميدهم در باره خونها (جان مردم) و خون ريزي به ناحق. زيرا هيچ عاملي بيش از كشتاربه ناحق موجب بروز نابسامانيهاي اجتماعي (نقمت) و پيآمدهاي تخريبي عظيم و زوال و بريده شدن مدت (حكومت) نميگردد .... مبادا پايه هاي سلطنت خويش با ريختن خون حرام تقويت كني كه چنين شيوهاي نه تنها موجب تضعيف و سستي اركان حكومت، بلكه زوال و انتقال آن (به نظامي ديگر) ميشود. (بند ۱۴۱)
جناب آقاي خامنهاي، شما كه اجازه نميدهيد خبرنگاران داخلي و خارجي از صحنههائي كه هوادارانتان آفريدهاند، فيلم و گزارشي تهيه كنند، آيا مستقل از فضا و فيلتري كه پيرامونتان ايجاد كردهاند هرگز فرصت كردهايد نيم نگاهي به عكسها و فيلمهائي كه جوانان جسور با موبايلهاي خود از جنايتهاي مأمورانتان گرفتهاند بيندازيد؟ آيا حمله نيروهاي سركوبگر در لباس شخصي را كه همچون گرگ به جان جوانان برومند وطن افتادند ديدهايد؟ مگر امام علي(ع) در همان عهدنامه هشدار نداده بود:
مبادا، همچون درندگان به جان مردم افتاده و خورد نشان را غنيمت بشماري. آنها از دو حال خارج نيستند؛ يا برادر ديني تواند و يا همنوع تو (بند ۹ و ۱۰).
البته شما در نماز جمعه با فرافكني زيركانهاي مسئوليت اين جنايت ها را به گردن "تروريست هاي نفوذي"! انداختيد كه در پوشش تظاهرات خياباني ضربات تروريستي خود را وارد مي كنند. عجبا، چگونه است كه تروريست ها اهداف خود را همواره از ميان دانشجويان معترض دانشگاهها و در ميان مردم عادي انتخاب ميكنند!؟
گفتيد:"اينكه بروند دانشگاه و جوان دانشجوي مؤمن و حزب اللهي را آنهم با شعار رهبري مورد تهاجم قرار دهند دل انسان را واقعا خون مي كند"! اگر چنين احساسي صادقانه است، چرا براي يكبار هم كه شده دستور نميفرمائيد نيروهاي انتظامي شما با نيروهاي رسمى با لباس شخصي برخورد و آنها را دستگير كنند؟
امام علي به مالك اشتر، با آنكه مطمئن ترين ياور او بود، در دفاع از حقوق مردم تازه مسلمان مصرو پرهيز او از اتخاذ شيوههاي خشن در برخورد با مردم فرمود:
اگر به خطا كسي را كشتي يا تازيانهات، يا شمشيرت، يا دستت در عقوبت از حدّ گذرانيد، يا با مشت و بالاتر از آن، به ناخواسته مرتكب قتلي شدي، نبايد گردن كشي و غرور قدرت تو مانع آيد كه خون بهاي مقتول را به خانواده اش بپردازي.
جناب آقاي خامنهاي، در نظام ولايتي شما خونبها كه پيش كش! جنازه جوانان را هم به خانوادههاشان به راحتي تحويل نميدهند تا بر آنان عزاداري كنند!؟ اين است رأفت وعطوفت اسلامي ادعائي شما!
شما با تحريك عواطف مذهبي نمازگزاران، بخش عظيمي از ملت را فريب خوردگان يا وابستگان به بيگانه شمرده و مرتكب ظلم عظيمي ميشويد. شما ناله و نفرين مادران داغدار وفرزندان شكنجه شده آنان را نميشنويد اما در نظام خداوند ِ سميع و عليم ناله والدين "ندا"هاي مقتول بدون جواب نميماند.
(بند۱۹) هيچ عاملي براي تغيير نعمتها (راحت و رفاه و امنيت و آزادي) در جامعه و شتاب گرفتن نقمت ها (نوميدي، اعتياد، فساد، فحشاء و ...) مؤثرتر از قدرت گرفتن يك حكومت بر پايه ظلم نيست. زيرا خداوند شنواي دعاي شكنجه ديدگان و در كمين ستمگران است.
د- شخصيت پرستي مشركانه
جناب آقاي خامنهاي، ملت ما در انقلاب سال ۵۷ ازطاغوت زمان كه نماد طغيان استبدادي يك فرد بود، نجات يافت و به حاكميت ملي رسيد. اينك پس از ۳۱ سال، گرچه ظواهر و عناوين عوض شده، اما همچنان در بر همان پاشنه مي گردد و اكثريت ملت درنظام ولايت مطلقه و شوراي نگهبان و ساير نهادهاي وابسته، از حاكميت خود محرومند. شيوههاي شخص پرستي و بت سازي مشركانه از مقامات و تملق و چاپلوسي، سكه رايج زمانه است و بر خلاف امام علي كه در طرد و دفع متملقين فرصتطلب از هيچ فرصتي دريغ نميكرد، متأسفانه ديده نميشود مقام رهبري ابراز برائتي از چنين چاپلوساني كرده باشند. گويا اين فراز زير از عهدنامه به كلي فراموش شده است:
هرگاه از اقتدارخويش احساس ابهت واوج خيال (در آسمان جاه و مقام) كردي، نگاهي به عظمت ملك خداوند بر بالاي سرت بيفكن و قدرت او را برخويش، كه فاقد آني، در نظر بگير. با چنين به خود نگريستني سركشي تو تسكين مي يابد، تند و تيزي تو فرو ميكاهد و عقل و خِردي كه از توگريخته باز ميگردد (بند۱۴).
ر - عدالت پروري
انتظار ملت از شما چيزي جز انصاف و عدالت و ترجيح حقوق ملت برتمايلات خودتان نيست، شادماني شما نيز، آنچنان كه در عهدنامه آمده است، نبايد جز اجراي عدالت و جلب رفاه و رضايت مردم باشد. اين سخن ِامامي است كه يكسره از ولايت او داد سخن ميدهيد:
بهترين مايه شادماني رهبران بايد بپا داشتن عدالت در شهرها وپديدار شدن دوستي (طرفداري) ملت باشد و چنين دوستي حاصل نميشود، مگربا خوشبينيشان و اين نيزحاصل نميشود جز با گردآمدنشان پيرامون مسئولين امور و سنگين نشمردن بار دولت آنها بردوش خود و ترك ِآرزوي سر آمدن دوران زمامداريشان (بند۵۸).
جناب آقاي خامنهاي، پايان بخش نامه خود را مقدمه عهدنامه امام علي قرارميدهم، مقدمهاي كه به هنگام اعزام مالك اشتر به سرزمين فراعنه، نوشته شده است:
اي مالك، بدان كه تو را به سرزميني فرستادهام كه پيش از تو دولتها ديده، برخي دادگر و برخي ستمگر. و مردم در كارهاي تو به همان چشمي مينگرند كه تو در كار رهبران پيش از خود مينگري ودرباره تو همان ميگويند كه درباره آنان ميگوئي و نيكوكاران را از آنچه خدا بر زبان مردم جاري ميسازد توان شناخت.
ميهن عزيز ما بيش از ۲۵ قرن است درسلطه سلسله سلاطيني، عموماً ستمكار زيسته است، زمان زيادي نداريد تا قضاوت بندگان خدارا عوض كنيد. آريامهر!! آنگاه صداي انقلاب مردم را شنيد كه فرياد "مرگ برشاه" همه فضاي شهر را پر كرده بود. به نصيحت اميرمؤمنان گوش دل بسپاريد كه فرمود:
كفايت كار مردم به عهده تو قرار گرفته وخداوند ترا در رفتارت با ملت امتحان ميكند. پس خود را در جنگ با خدا قرار مده كه قدرتي در برابر انتقام او نداري و نيز بينياز از عفو و رحمتش نيستي (بند۱۱).
... و مااريدان اخالفكم الي ما انهيكم عنه ان اريد الاالاصلاح مااستطعت و ماتوفيقي الابالله عليه توكلت و اليه انيب (هود۸۸
).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفا نظر خودرا برای ما بنویسید با تشکر از بازدید شما
حتی می توانید با ارسال sms و برقراری تماس نیز نظر بدهید
tel:00989143146859